بدون عنوان
یعنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی من حرفی ندااااارم.... شرمنده ام خیلــــــــــــــــــــــــــــــــی زیاد... از روزی که آخرین پستو گذاشتم تا همین حالا...دیدی چقد زیاده شرمندگیم؟؟؟ خووو ی مدت سیستم خراب بود بعدشم کلهم از سرم افتاااااد... ببخششششششششششششش دیگ... اونجوری نیگام نکن فدای اون چشای مهربونت بشه مامان... الهی تک تک نفسام بشه قربونی خنده هات... بیخیال شو دیگه باشه؟ جون مامان... اینقد چیزا بووود ک ننوشتم و نگفتم و یادم رفتــــــــه... اینقده کارا کردی و دیگ نمیکنی و من ثبت نکردم برات... im sorry........همین؟آره خوب چی بگم دیگه؟ تنبلی کردم کوتاهی کردم بهونه تراشی کنم؟ تقریبا یک ماه قبل از تولد ...
نویسنده :
مامان و بابا
0:53